خواب و رویا گویای یک داستان است

  افرادی که به دقت خواب و رویای خود را نظارت نکرده‌اند اغلب تصور می کنند که رویاهای آنان منقطع، ناهماهنگ، آشفته و گیج کننده است. اغلب برای آنها بسیار شگفت انگیز است که با بررسی دقیق هر خواب و رویا در می یابند که تعبیر خواب و رویا چیزی شبیه یک داستان کوتاه و گاهی اوقات مانند یک حکایت و یا صحنه ای از یک درام و گاهاً چیزی شبیه به ماجراجویی است. مقایسه خواب و رویا با درام اغلب خوب است. رویا گاهی اوقات مانند یک نمایش کوتاه، گاهی شبیه به یک نمایش کامل سه قسمته، به همراه بازیگران زیاد است. از هر قیاسی که استفاده کنیم نکته مهم همان است. با بررسی خواب و رویا به ما ثابت می شود که رویا محصول پرمعنا و ساختار یافته تخیل است. هر چقدر هم که موضوع رویا حیرت آور باشد، به طوری که فریاد بزنیم «چرا من چنین خوابی دیده ام» باز هم رویا به نوبه خود معمولاً یک داستان منسجم و کامل است. از آنجایی که همه ما هر شب خواب و رویا می بینیم، تعدادی از این محصولات تخیل را متعجب می کند. در طول هفتاد سال زندگی همراه با رویا به نظر می رسد بیش از ۱۵۰ هزار رویای جداگانه اتفاق می افتد. شگفت انگیز تر آنکه به نظر می‌رسد مانند اثر انگشت هیچ یک از دو رویا کاملاً مشابه با هم نیستند. البته رویاهای تکرار شونده ای وجود دارند که به نظر اغلب، اگر نه معمولا، اتفاق می‌افتند و اولین نمود خود را در کودکی آشکار می کنند. همینطور، رویاهای مشابه وجود دارند که تقریباً همه افراد در فهرست رویای خود آن را دارند. اما وقتی خواب و رویا را با جزئیات آن بررسی می‌کنیم، بین رویاهای تکرار شونده و رویاهای معمولی تفاوت های مهمی وجود دارد. 

گاهی اوقات، بهتر است الگوی اصلی رویا را کنار بگذاریم و آن را به عنوان روشی معمولی برای پاسخ به شرایط زندگی بدانیم. گاهی اوقات نیز بهتر است نگاهی به تفاوت بین رویاها بیاندازیم و دریابیم چگونه پاسخ به شرایط زندگی در حال تغییر است.

روانشناسی یونگ

هر شخصی دارای سبک رویابینی مخصوص به خود است و اغلب این سبک ها با یکدیگر بسیار متفاوت هستند. تعجب می کنیم کدام یک خارق‌العاده تر است: اینکه ذهن یک شخص چنان بارور است که می تواند بدون حتی تکرار، صدها و هزارها داستان نمایشی معنی دار تولید کند و یا اینکه در درون ما استعدادی وجود دارد که در هنگام خواب چنین رویاهای پرمعنی را تولید می‌کند. 

از زمان فروید از قدیم گفته شده است که رویا و خواب آثار ضمیر ناخودآگاه است. این بدان معنی است که ما وقتی دراز می کشیم، به طور آگاهانه سعی در تولید یک رویا نمی کنیم. بلکه دلیل خوبی بر این مطلب وجود دارد که رویاها نوعی ارتباط بخشی از درون ما است که تقریباً تمام استعداد ذهنی ما آن را در اختیار دارد. همچنین، در محافل تخصصی گفته شده است که رویاها رویاها بیانگر «روان» و نه «ذهن»یا «شخصیت» آدمی است. زمانی که به رویاها از نزدیک نگاه می کنیم، اغلب اوقات بازتابی از وضعیت جسمی خود را در آن مشاهده می‌کنیم. واژه روان شامل ذهن و جسم است و به این اشاره می‌کند که تفکیک بین این دو بسیار ظریف است و احتمالاً اصلا امکان پذیر نیست. من تمایل دارم به این نکته تاکید کنم که تمایز آشنا بین ذهن و جسم چندان مورد تایید نیست. هر یک از ما یک کل روانتنی است که در آن نمی توان گفت ذهن از کجا آغاز می شود و جسم به کجا ختم می شود. غالباً بهتر است در مورد جنبه ذهنی یک تجربه یا جنبه جسمی آن صحبت کنیم، اما اینکار صرفاً برای سهولت کار است و سوالات خوب بسیاری را برمی‌انگیزد. رویاها در مجموع بیانگر ناخودآگاه وجود روانتنی ما و نشان دهنده محصول هسته مرکزی وجودی ما است. 

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید