کتاب «تحلیل کاربردی خواب و رویا» نوشته‌ی رابرت الکس جانسون(-۱۹۲۱) یونگ‌شناس و روانکاو است. این کتاب در خصوص شناخت ناخودآگاه انسان و چگونگی پی بردن به آن با تحلیل خواب و رویاست.

فرضیه ای معروفی درباره ویار زن باردار وجود دارد. البته هیچ مدرک علمی ندارد و تنها یک فرضیه است که می گویند: هر خوراکی که مادر هوس می­کند حاوی مواد غذایی است مورد نیاز جنین است. یعنی در این خوراکی ویتامین، املاح، پروتئین یا خاصیتی هست که جنین برای رشدش به آن نیازمند است. بطور مثال وقتی مادر ویار پرتقال دارد؛ ممکن است جنین به ویتامین سی نیاز داشته باشد. اگر این فرضیه را بپذیریم می­توانیم جنین را با ناخودآگاه مقایسه کنیم .

ناخودآگاه بخش اعظمی از روان ماست که دیده نمی ­شود. شاید همین وسعتش هم باعث نامرئی شدنش باشد. ناخودآگاه منشأ افکار، احساسات، واکنش­ها و شخصیت ماست. ناخودآگاه علاوه بر اینکه نقشه راه رشد و فردیت ما را در خودش دارد، تاریخ بشر را نیز در خودش گنجانده است. به اعتقاد یونگ، هرچه که در ذهن آگاه هست ابتدا در ناخودآگاه وجود داشته و بعد به سطح رسیده است.

اما نکته ­ای که وجود دارد، عدم درک ذهن آگاه از این مساله است. محیط اطراف ما و روش زندگی ای که انتخاب می کنیم ممکن است ما را به مسیری ببرد که از استعدادهای روانی خود هر روز دورتر و دورتر شویم. این مسیر اشتباه ما را از مسیر رشد فردی که در ناخودآگاه گنجانده شده هر روز دورتر و دورتر می کند.

مثلا هنرمندی را تصور کنید که که سالهاست به عنوان یک حسابدار در یک شرکت تولیدی مشغول به کار است. او بعد از سالها تجربه در شغل خودش پیشرفت کرده و به مدیر مالی ارتقا پیدا کرده. از پیشرفتش مغرور است و قصد ندارد شغلی که درآمد و مزایای بسیاری برایش دارد را ترک کند. اما هر چه در شغلش بیشتر پیشرفت می کند، روح هنرمند و خلاقش بیشتر افسرده و غمگین می شود. به چنین اتفاقی می گویند فاصله بین ذهن آگاه (من یا ایگو) و ناخودآگاه.

در نظر یونگ، هر چه فاصله ذهن آگاه (من یا ایگو) از ناخودآگاه بیشتر باشد، به مشکلات عصبی بیشتری می­انجامد. پس ناخودآگاه باید به شکلی خودش را برای ذهن آگاه بیان کند. مثلا در مثال بالا ناخودآگاه سعی می کند به ایگو یادآوری کند که سرشار از روح هنرمندانه و خلاقانه است. فرد اگرچه به دلیل مسائل مادی حاضر به ترک شغل فعلی اش نیست، از هر سو به سمت هنر کشیده می شود. احتمالا عاشق یک هنرمند می شود. دوستان هنرمند پیدا می کند. یا حتی به یک موسسه هنری کمک مالی می کند. مشابه همان فرضیه ویار مادر که پیشتر گفتیم او ویار هنر دارد.

ناخودآگاه هم مثل جنین خواسته ­هایی دارد و از راههای مختلف استفاده می کند تا این خواسته ها را بیان کند. در خیلی موارد درک این خواسته ها بدون بیان نمادین ممکن نیست.

‌ناخودآگاه به سه روش خودش را بیان می ­کند:

یک – یکی از روش­های ناخودآگاه همان رفتارهایی است که از کنترل ذهن آگاه خارج است. همان جایی که آدم می­گوید «انگار من اصلا خودم نبودم». چرا که این رفتارها از ناخودآگاه شخص سرچشمه می­گیرند. جاهایی که آدم بی دلیل عصبانی یا هیجان­زده می­شود یا به هر شکل دیگری احساساتش فوران می­ کند. چون این مقوله خارج از بحث ماست به همین اندازه بسنده می ­کنیم.

دو – ناخودآگاه از تخیل فعال استفاده می کند که شاید در آینده شرح کاملی در این مورد بنویسیم.

درباره تخیل فعال یا رویاپردازی بیشتر بخوانید.

سه – مهمترین و متداول ترین روش ناخودآگاه برای انتقال پیام هایش خواب و رویا است. برای این بیان از زبان نمادین استفاده می ­کند. زبان ناخودآگاه در اینجا شبیه زبان جنین است هنگامی که به کمبودی دچار بود. همانطوری­که پیشتر گفتیم پرتقال یک سمبل بود که به کمبود ویتامین سی اشاره می­ کرد.

 
همان جنینی که خواسته هایش را به درستی می شناخت، روزی با یک نبوغ هنری متولد می ­شود. به تدریج بزرگ می ­شود. در این فرآیند مادی بزرگتر شدن روزبه روز بیشتر از روحش فاصله می­ گیرد. وقتی که جسم به اندازه کافی بزرگ شد و درگیر دنیای مادی شد، احتمالا فضای رشد روحیش به شدت محدود می ­شود. نیاز دارد کار کند و خانواده اش را تامین کند و به همین دلیل بدون شناخت واقعی از خودش و استعداد هایش تصمیم می گیرد حسابداری بخواند. چون مطمئن است که با این تحصیلات می تواند کاری با حقوق و مزایای مناسب پیدا کند.

در جریان زندگی مادی، ایگو (من ظاهری) شکل می­ گیرد و سلف (خود حقیقی) فراموش می ­شود .حالا ناخودآگاه مثل جنین برای بیان کمبودهای روحی نمادسازی می کند. نمادهایی را انتخاب می­ کند و سناریویی برای بازی آنها می ­نویسد. این نمادها می ­توانند یک کهن الگو در ذهن تاریخی باشند و یا هر تصویر دیگری از مرده یا زنده. رابرت جانسون در این کتاب به روشنی نمادسازی روح را شرح داده و به نحوه تحلیل این سناریو که دنباله­ ای از نمادها و مکان­ هاست و سلف آن را کارگردانی کرده است، می ­پردازد.

اغلب اوقات هر تصوری که شخص از نماد دارد همان مفهومی است که باید گرفته شود. به عنوان مثال اگر ما شخصی را با ویژگی بارز جاه طلبی می ­شناسیم، پس این شخص در خواب ما همین معنی را دارد. همیشه اینطور است که ناخودآگاه برای بیان موضوعی، هشداری، و یا تذکری به ذهن آگاه، خواب و رویا را ساخته و پرداخته می­کند. در نتیجه تحلیل صحیح آنها می ­تواند ما را در جهت یگانگی ذهن آگاه و ناخودآگاه راهنمایی کند.

در بیداری باید نمادها شناسایی و رمز گشایی شوند. برای رمز گشایی یک کلید اصلی در همان دنباله نمادها وجود دارد که با کشف آن تعبیر راحتتر صورت می­ گیرد. کلید همان تصویریست که به ذهن نزدیکتر است. یعنی ما با به یاد آوردن آن به قول گفتنی سکه­ مان می­افتد.

بعد از تحلیل خواب هم باید به ناخودآگاه احترام گذاشته شود و یک کاری در جهت آن انجام شود. کاری که به ناخودآگاه اعلام کنیم که پیامش را دریافته­ ایم. مثلا اگر در خواب خودمان را می بینیم که به نماز ایستاده ایم به این معنیست که باید به امور معنوی توجه بیشتری نشان دهیم و در بیداری برای احترام به ناخودآگاه حرکتی کنیم که در راستای این موضوع باشد.

نویسنده: زهرا م کریمی

ویرایش: گروه خواب و رویا

خرید کتاب «تحلیل کاربردی خواب و رویا» از انتشارات بنیاد فرهنگ زندگی

خرید کتاب دیجیتال «تحلیل کاربردی خواب و رویا» از طاقچه

بدون دیدگاه

دیدگاهتان را بنویسید